Published Date 5/26/11 7:24 AM
صدای زنگ موبایل بلند می شود .ساعت به زور ۵:۱۵ دقیقه صبح رانشان می دهد .بعدازانجام فریضه نماز وخوردن تندتند صبحانه مختصری ،آماده رفتن به بیرون می شود .البته با عجله .می پرسید چرا باعجله ؟! چون باید درصف اتوبوس شرکت واحد بایستد وپس ازتأخیر چنددقیقه ای وبادرنظرگرفتن تعداد ایستگاههای بین مسیر باید سرساعت ۶:۴۵ یا نهایت ۷ صبح پشت میزش باشد واگرنه کارهای مانده ازروزقبل تمام نمیشود ونمی توان روزراشروع...
ادامه درباره این داستان واقعی است »